آخرین سفر تابستان 92
سلام مامانی
هفته آخر تابستان عمو شهرام از تهران اومدن شیراز خونه بابا حاجی یا بقول تو بابادی،ما هم سه شنبه شب تاریخ 26 شهریور رفتیم کازرون و فردای اونروز رفتیم شیراز،خیلی جاها رفتیم اول از همه که روز پنج شنبه رفتیم شیش پیر یه جای تفریحی نزدیک شیراز،تو کلی با بچه ها آب بازی و بدو بدو کردی،تو این مدت عمو شهرام خیلی سعی کرد یه عکس از شما وروجکا بگیره که همتون خوب باشید تو عکس و حاصل اون زحمت این شد
برای دیدن بقیه عکسا بیا ادامه مطلب
فردای اونروز عمه به مناسبت تولد بچه ها نهار مارو برد یه رستوران که باغ مانند بود و خیلی بهمون خوش گذشت و همه ی شما بچه ها کادو گیرتون اومد توهم یه اتوبوس بزرگ عمو شهرام به مناسبت تولدت بهت داد و یه 206 بزرگم مامان جون بهت داد،تو این عکس داری سالاد میخوری
شب هم شام خونه دختر خاله بابایی دعوت بودیم،فردای اونروز هم عمو شهرام اینا برگشتن تهران.راستی توهم تو این سفر مدام پارسا رو میزدی و بچه طفلک از تو میترسید،نمیدونم چرا اینکارو میکردی آخه عادت زدن نداشتی،اینم یه عکس تو حیاط خونه مامان جون
ما هم شنبه شب اومدیم کازرون آخه حنابندون عادل(پسر عمه مامان و بابا)بود،ما آخر مجلس رسیدیم ولی با این حال خوش گذشت،اینم یه عکس از پسر گلم که خودش ژست گرفت
اینم یه چندتا عکس از شب عروسی که با کلی تلاش گرفته شد
فردای عروسی هم با عمو ها رفتیم باغ یکی از فامیل ولی تو نرسیده به باغ خواب بودی و بعد از اون که بیدار شدی شروع کردی به بازی
و اما یه چندتا عکس متفرقه
آقا باربد رو اپن خونه مامان جون زهرا
آقا باربد در حالی که چسب روی دهنشه خونه عمو مسلم(پسر عمه مامان و بابا)
دوستت دارم باربدی،همشه خوش باشی مامانی