عکسای بامزه
سلام عسل مامان
از وقتی که ماشینمونو فروختیم از اونجایی که برای خونه هرروز خرید داریم و جنابعالی هم حسابی ددری هست و هرروز باید از خونه بیرون بره و از اونجایی که بوشهر هوای خیلی گرمه ما تقریبا هر شب تو رو میذاری توی کالسکت و قدم زنان میریم واسه خرید،همین که میگم باربد بریم د د زودی میگی اشت(شرت) و میری شرت میاری که یعنی لباس بیرونی تنت کنم بعدم میگی اتو(پتو) یعنی پتو بیارم بذارم تو کالسکت بعد که درو باز مینیم میگی اشت (کفش)یعنی که کفشاتو پات کنیم،بعدم همین که به اولین مغازه میرسیم از بابایی میخوای که واست بستنی بخره(اسنی)و شروع میکنی به خوردن خوراکیهای مختلف
این عکستو ببین خیلی بامزست،چند شب پیش از اونجایی که آب بوشهر قابل آشامیدن نیست و باید آب بخریم و یا آب معدنی و ما بخاطر املاح زیاد آب معدنی ترجیح میدیم آب تصفیه بخریم،وقتی که آب خریدیم چون 20 لیتری آب سنگین و بابایی هم دیسک کمر داره و نمیتونست اونو بیاره تا خونه بنابراین اونو گذاشتیم تو کالسکه تو ولی توهم خواستی که در کنار آب سوار بشی ببین،کالسکه بیچاره اینروزا بیشتر بار کش شده تا بچه کش
این روزا از نمیدونم بخاطر گرماست یا چیز دیگه ای همش دوست داری تو خونه لخت بگردی و من و شما همش در حال کشتی گرفت برای اینکه لباس تنت کنم
با اجازت من دیگه برم لالا آخه ساعت 4 صبح مامانی تا بعد