بازم خرابکار مامان
سلام مامانی
این روزا حسابی شیطون شدی،اول از همه بگم که مامانی به قول خودش عمل کرد و اون جایزه رو که بهت قول داده بودم واست خریدم البته به انتخاب خودت،12 تا ماشین کوچولو.
از روزی که ماشینا رو واست خریدم کاری به ما نداری و حسابی سرگرم اونایی،اونارو میچینی یه جایی و باهاشون بازی میکنی،البته ناگفته نماند که حسابی دکوراسیون خونه رو بهم ریختی،مثلا اونا رو روی زیر تلویزیونی چیدی و اونجا تبدیل به پارکینگ طبقاتی ماشینها تبدیل شده.
واما از خرابکاریهات،دوروز پیش دیدم صدات نمیاد گفتم حتما داری با ماشینات بازی میکنی ولی یه لحظه که بهت سر زدم دیدم ای داد بیداد نگو آقا یه خودکار پیدا کرده و داره رو خودش نقاشی میکنه
با اینکه من وبابایی چندین بار بهت تذکر دادیم که آتیش جیزززززز ولی کو گوش شنوا شما همش دور گازی و مرتب سنگاشو برمیداری و باهاشون بازی میکنی،اونروز هم که خواستی سنگ گاز رو برداری از اونجا که گاز داغ بود یه دفعه جیغت بلند شو و بوووو شدی و تا کلی گریه میکردی
الهی من فدای اون دست کوچولوت برم مامانی با اون تاولش