آقا باربد دختر میشود
سلام عزیز مامانی
ما دیشب اومدیم اونجا کلی با هستی و روژان بازی کردی،نمیدونم اونجا چی دیدی که وقتی اومدیم خونه همینکه رسیدیم رفتی سر میز آرایشی من و لاک هامو ازم خواستی بعدم خواستی که بزنم به ناخنات،وقتی هم که برات لاک زدم گفتم که فوتشون کنی و شروع کردی به فوت کردن اونا،لاک ها ورقی بود و زودی پاک میشد و جالب اینکه یکیش که پاک میشددوباره لاک رو می آوردی و میگفتی که برات بزنم
اینم دست مادر و پسر
امروز صبح هم همینکه از خواب بیدار شدی شروع کردی به فوت کردن لاکات،و باز میخواستی که اونایی که پاک شده دوباره واست بزنم و اینکارت تا ظهر ادامه داشت تا اینکه از اونجا که من کار داشتم رفتی پیش بابایی و این کارو از اون خواستی و از اونجا که بابایی خیلی رو این موضوع حساس که تو کارای دخترونه انجام بدی بهت گفت که ایییی(کثیف) و تو هم لاک رو انداختی رو مبل و گفتی ایی و دیگه بکل بیخیال اینکار شدی
دوستت دارم مامانی