مسافرت با کلی عکس
سلام نفس مامان
ما از سفر برگشتیممتاسفانه چون بابایی واسش کار پیش اومد نتونستیم بمونیم واسه عمل مامان جون
مثل همیشه اول رفتیم کازرون خونه مامان جون زهرا(مامان مامانی)شب رسیدیم.اوناهم کلی خوشحال شدن آخه توروبعداز 2 ماه میدیدن.همش میگفتن چقدر بزرگ شدهتوهم کلی خودتو واسشون لوس میکردی.از اونجایی که تولد خاله درنا که 31 فروردین نبودیم کادوشو الآن بهش دادیم،خاله درنا گفت چون قیافش مناسب نیست توعکس نیوفته
اینجا هم مامان جون واست پیتزا خریده بود که کلی حال کردی
برای دیدن بقیه عکسها تشریف بیارین ادامه مطلب
فردا شبش هم شام رفتیم خونه عمو محمود(عموی مامان و بابا)که تو اونجا کلی با نگین بازی کردی
شنبه صبح هم رفتیم بازار خرید کردیم و ظهر حرکت کردیم بابایی میخواست مارو نهار ببره بیرونتوراه رفتیم رستوران.خیلی جای قشنگی بود.کلی سرسبز وکلی آلاچیق و یه رودخونه خوشکل.اول از همه که تو رفتی تاب بازی
بعداز اونم نهار خوردیم و یه چندتا عکس از پسر خوشکلم گرفتم و حرکت کردیم به طرف شیراز خونه بابا حاجی(بابای بابایی)
وقتی رسیدیم خونه باباحاجی عمه بهاره با پسراش هم اومدن،توهم کلی حال کردی و باهاشون بازی کردی،رادان خیلی دوست داشتی کلی باهم شیطونی کردین.
اینجا مثلا میخواستین بخوابین
فردا صبح هم تو و رادان و بردیم دکتر و آزمایش واسه چکاپ سالانه
از اونجا که برای آزمایش خون بچه های خوبی بودید بردیمتون شهربازی که کلی بازی کردین و تو یه پست دیگه عکساشو واست میذارم.
اینجارو ببین تو اتاق مامان جون معصومه داری الله میکنی فرشته ی کوچولوی مامان
فردا عصرش با بابایی رفتی تو حیاط خونه بابا حاجی مثلا ماشین بشوری ولی بیشتر خودتو شستی تا ماشین
اینم قهرمان کوچولوی من
الهی مامان فدات بشم،همین که میگفتم برو پیش گلا ازت عکس بگیرم زودی میرفتی و یه ژست خوشکل میگرفتی همراه بابا عیوسکت(عروسکت)
اینقده خودتو لوس میکردی،هرکس که بهت میگفت یه بوس میدی سرتو خم میکردی یعنی نه،خواهش که میکردن زودی میرفتی و بوسشون میکردی
شبش هم شام رفتیم خونه عمه بهارهاونجا خیلی بداخلاق بودی همش نق میزدی و گریه میکردیفکر کنم چون خونه کوچیک بود،از اونجا که عمه بهاره طاقت اشکای تورو نداره بردت تو اتاق بچه ها و هرچی اسباب بازی داشتن داد به تو تا آروم شدی و نشستی با رادان کلی بازی کردی
فردا صبح هم برگشتیم کازرون و بعداز نهار هم اومدیم بوشهر خونمون
اینجا داری موزیک ویدئو مرد علاقتو میبینی(psy)
اینجا هم تو تابتی و خودتو زدی به خواب مثلا،عاشق این کارتم
عاشقتم باربدی