باربد،پرنس کوچولوی ماباربد،پرنس کوچولوی ما، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

پرنس کوچولوی من

روزانه های 40 ماهگی

1393/11/19 13:19
نویسنده : مامان نسیم
1,147 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامانniniweblog.com

خوبی عسلم.بالاخره امتحانای مامانی تموم شد و برگشتیم خونمونniniweblog.comروزای سختی بود دوری از بابایی،بهونه گیریهای توniniweblog.com و در آخرین روزها هم مریضی توniniweblog.comولی خداییش دایی یوسف و خاله لیلا تمام سعی وتلاششونو میکردن که بما خوش بگذرهniniweblog.comالبته مگه میشه تو جایی باشی و به کسی خوش نگذره با اون شیرین زبونیهات همه رو میخندوندی niniweblog.comدایی یوسف و خاله لیلا هرجا میرفتن تورو هم میبردن niniweblog.comو با کلی خرید برمیگشتی بنده خداها رو ورشکست کردی niniweblog.comهرشب ساحل و شهربازی و گشت و گذار فقط کافی بود این فسقل آقا لب تر کنه کجا بریم یا چی میخوادniniweblog.com 

باربد : دایی امشب بریم دریا                                                  دایی یوسف : بریم دایی

باربد : دایی امشب بریم رافایل پیتزا بخوریم                                 دایی یوسف : بریم دایی

باربد : دایی امشب بریم شهربازی                                            دایی یوسف : بریم دایی

باربد : دایی من آناناس میخوام                                                دایی یوسف : باشه دایی 

باربد : دایی من پسته میخوام،لیموشیرین میخوام،کیوی میخوام و....     دایی یوسف : چشم دایی

خلاصه بنده خداها همه کار میکردن که تو بهونه باباتو نگیری و من بتونم درسامو بخونمniniweblog.com  انشالله بتونم این محبت هاشونو جبران کنمniniweblog.comالبته نباید زحمتای مامان جون و خاله درنا رو نادیده گرفتniniweblog.comاخه بابایی کارساختش شروع شده بود و نتوست با ما بیاد niniweblog.com واسه همین خاله و درنا و مامان جونو ومادر رو با خودمون بردیم niniweblog.comخلاصه همه رو تو زحمت اننداختیم تا این امتحانارو پشت سر گذاشتیم niniweblog.comبقول معروف همه کنن یاری که نسیم خانم لیسانسشو بگیرهniniweblog.comدر ضمن اینم بگم که بعد از هر امتحان باید با جایزه میومدم خونه چون که آقا پسر خوبی بوده و گریه نکردهniniweblog.com

یه سری از خصوصیات این ماهتم بگم :

- پسر مامان آقا شده وقتی جایی میریم به مردا دست میده و سلام میکنه niniweblog.comولی متاسفانه اگه از کسی خوشش نیومد بهش سلام نمیکنهniniweblog.com

- وقتی کسی واسش چیزی میخره تشکر میکنهniniweblog.com

- یه خصوصیت بد که تو ای مدت پیدا کرده زدنniniweblog.com آقا دست بزن پیدا کرده متاسفانه ایشالله که زودی از یادش برهniniweblog.com

- روز 8 بهمن اومدیم کازرون آخه نامزدی خاله درنا بودniniweblog.com.خیلی عجله ای شد ولی خداروشکر همه کارا عالی انجام شد و یه شب خوب و بیادماندنی شد niniweblog.comو خوشبختانه اقا باربد ما حسابی عمو احمد رو دوست دارهniniweblog.com و ما بعد از نامزدی همون شب ساعت 1 برگشتیم بوشهرniniweblog.com  آخه من فرداش امتحان داشتم،ساعت 3 شب رسیدیم niniweblog.comو صبحش از ساعت 7 آقا حالش بد بود niniweblog.comخلاصه یه دستم سطل بود یه دستم جزوه امتحانniniweblog.com

- یخورده بدقلقی واسه عکس انداختن ولی خب هر موقع بتونم ازت عکس میگیرم niniweblog.com

واسه دیدن عکسا دنبالم بیااااااااااااااا

فدای خنده هات niniweblog.com

اینم شیرین کاری پدر و پسرniniweblog.com

فدای اون نگاهتniniweblog.com

اینجا هم داری با هستی پیانو میزنی نفس مامانniniweblog.com

عاشقتم تا همیشه

پسندها (1)

نظرات (0)