تولد ٣سالگي با تم مک کويين
سلام عشق مامانعشقم،نفسم،جونم،همه ی زندگیم تولدت مبارک
بالاخره روز جشن فرا رسید.البته یه روز زودتر،جشن روز چهارشنبه 19 شهریور گرفتیم.من و مامان جون و خاله درنا از روز قبل در حال بدو بدو و انجام دادن کارها بودیم.تزییناتو و یه سری از کارها شب قبل انجام دادیم .قسمت خنده دار تزیینات این بود که همینکه اسپیلت خونه مامان جون خاموش میکردیم صدای ترکیدن بادکنکا میومد.خلاصه تا لحظه تولد من کارم عوض کردن بادکنک بود و خاله درنا در حال خرید کردن.خاله درنا و مامان جون و خاله گلی (خاله مامانی که شما بهش میگید مادر) کلی زحمت کشیدن واقعا دستشون درد نکنه.تا ساعت 7 شب ما در حال انجام دادن کارها بودیم.
و اما عکس ها ......
ریسه عکس 12 ماه باربدی
ساعت تولد باربدی
برای دیدن ادامه داستان دنبالم بیاااااا
ساعت 8 بود که کم کم مهمونا اومدن ولی متاسفانه بابایی که توراه داشت از بوشهر میومد ماشنش خراب شده بود و مونده بود تعمیرگاه تا درست بشه و بیاد و خوشبختانه با اومدن اخرین مهمون بابایی هم اومد و جشن ما شروع شد.اولین برنامه سرو شام بود که ساعت 10 شب انجام شد.....
بعد از شام خان دایی مامان اصرار داشت بازی والیبال ایران و استرالیا رو ببینه که خوشبختانه برنده هم شدیم و از اونجا که احترام بزرگتر و مهمون واجبه قبول کردیم و تو این فاصله وسایل شام جمع شد و یادگاریها نوشته شد
بعد از اون برنامه کیک شروع شد
قربون پسرم ایشالله شمع 1000 سالگیتو فوت کنی عشقم
ایشالله کیک عروسیتو برش بزنی گلکم
و بعد هم کادوها که باربد مامان کلی ذوق کادوها کرد......
کادوها:
مامان و بابا : تبلت
مامان جون زهرا : دوچرخه
خاله درنا : ساعت دیواری باب اسفنجی
خاله گلی (مادر) : 30 هزار وجه نقد
دایی یوسف(پسرخاله مامان):هواپیما
دایی یعقوب(پسرخاله مامان):ماشین کنترلی
خاله مریم (خاله مامان):20 هزار وجه نقد
عمو محمود (عمو مامان و بابا): 30 هزار وجه نقد
دایی (دایی مامان) : بازی بیلیارد
خاله راضیه (دختر دایی مامان) : عروسک خرس بزرگ
خاله سارا (دختر دایی مامان): وسایل تحریر(دفتر نقاشی.کتاب قصه.تخته وایت برد و...)
خاله شهره (دوست خاله درنا):بیلیارد